پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ
باز هم محرم ....

آتش گرفته حاصلم،جانی نمانده به تن صورت گذارم بر گل رخساره پر خون او
اشک روان گشته به روی پیکر گلگون او
خاک زمین شد آشنای گریه ام پیچیده در صحرا صدای گریه ام اکبر من؛وای وای ۶
خون می چکد از تیرها از نیزه ها شمشیر ها خون گل پرپرم
دارم کنار جسم او روی لبانم اسم او ای وای علی اکبرم
آخر چگونه این تن صد پاره را با خود برم آه ای جوانان بنی هاشم بیائید از حرم ای وای من،ای وای من،ای وای من
شد آیه آیه سوره طاهای من علی اکبر من وای وای
۹۲/۰۸/۱۶